زندگی دوباره

ساخت وبلاگ
چه آسون دل به تو بستم 

منی که سخت میگیرم

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : شادمهرعقیلی,خوابایی, نویسنده : sanazstory بازدید : 175 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

استوری توی اینستا زدم
حوصله ام سر رفته
سحر پیام داد برو روضه بچه
نوشتم مریضم حال ندارم برم
(در صورتی که هیچ وقت نمیرم واینو گفتم ول کنه)
نوشت آخی منم خیلی مریضم ولی رفتم
اون روی سگم در اومد خواستم بگم به درک
به جهنم
گفتم قبول باشه فقط

پ.ن:روضه ای که مداح 10 میلیون کم کم بگیره
غذای نذریش روی چشم و هم چشمی باشه
آدمهاش واسه معامله اومده باشن
روضه حسینی نیست
تو خونه فیلم دیدن رو ترجیح میدم

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

ما داریم از هم جدا میشیم ولی اگه از اول همدیگرو نداشتیم تصمیم درست کدوم بود ؟
من اگه تو بیست سالگی انتخابت نمیکردم الان تو سی سالگی نمیدونستم که من و تو واسه هم ساخته نشدیم .
از الان میرم سراغ زندگیم تا ۶۰ سالگی زندگی میکنم
اما اگه ۲۰ سالگی از هم جدامون میکردن چی؟
م تا ۶۰ سالگی با یاد تو میمردم!

من فکر میکنم اون دوچرخه که بابام تو ۱۰ سالگی نخرید چون به صلاحم نبود ،حالا تو ۳۰ سالگی خیلی نیازش دارم !
اشتباهای شیرین خیلی وقت ها بهتر از تصمیم های درستِ تلخ هستند.

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : اشتباه,شیرین, نویسنده : sanazstory بازدید : 135 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

میگن آدمها رو باید توی عمل شناخت

باید از همینجا 

از همین تریبون

اعلام کنم

ساناز خاک تو سرت 

تمام

پ.ن:زنداییم دانشگاه اصفهان دراورده من نتونم دانشگاه تهران بیارم 

چکارررررر کنممممممم 

از ساعت 8 دیگه جدی درس 

انشاللهههههه 

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : خانمِ, نویسنده : sanazstory بازدید : 111 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

قربون پسر جونم برم

که من خوابوندمش

یک ساله ی شیرین من ❤

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

چه زخمی جا مونده رو دل وامونده 

داره دیوونه میکنه منو یه عالم خاطره

میگم نمیدونست میگم نمیتونست

خدا که میتونست چرا گذاشت بره 

دلیل دردامو بعد تو فهمیدم 

بعد تو فهمیدم 

غم عالم چیه 

کسی نمیدونه 

کسی چمیدونه 

شبای دلتنگی تو خیالم کیه

پ.ن:چقدر بده همدم بعضی از آدمها عکس های قدیمی باشه

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : یگانه, نویسنده : sanazstory بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 14:36

انتخابش کرده بودمخب میدونی زیبا بود قد بلند چهارشونهچشم و ابرو مشکیبا خنده هایی مردانه و سنگین و اخم هایی جذاب اصلا در یک کلامفووووق العادهاز آن تیپ ها که میشود گفت به راحتی میتواند دل هر دختری را ببرداماصبر کنصبر کنتو که لااقل میدونی که من شامل این گروه هر دختری نمیشم انتخابش کردمکه همان گروه دخترها نیایند دلسوزی کنند و کرور کرور حرف پشت سرم روانه کنند که آخی...فلانی رو دیدید؟بعد از رفتن پ زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 136 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09

+ سلام.شما استاد دانشگاه ..... بودین درست میگم؟-Bale salam+ااااا استاد من قبلا باهاتون کلاس داشتم.درس معماری And Or ....- آهان.خیلی خوب.ولی معماری؟!معماری چیه؟الان چیکار میکنید؟+مدار منطقی.سال 91 یا 92 داشتم اون درس رو بخاطر همین اسمش یادم رفته بود لیسانس گرفتم خیلی وقته جدیدا هم برنامه نویس شدم توی شرکت.شما هم که رفتین از ایران.خیلی خوشحالممم ک شما رو توی درجات بالاتر می بینم. - درسته.خدار زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : مکالمه, نویسنده : sanazstory بازدید : 145 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09

ای جون به این پسر یک ساله ما 

که امشب واسه اولین بار 

وقتی بهش گفتن ساناز رو چندتا دوست داری

گفت چهارتا

بقیه دوتا من چهارتااااااااا 

پ.ن:صبح میخواستم برم پیش پسر جون

ولی شوهرخاله ام خونه بود 

نرفتم 

ساعت 8 اومدن خونه مادربزرگم

داشتیم می رفتیم در سطح شهر 

یکم بگردیم ک زنگ زد گفت اینجاییم

و رفتیم ببینیمش 

عشق من ❤ 

کلی آب بازی و توپ بازی کردیم 

پ.ن 2:پسرجون تو عشق ابدی منی ❤

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : پسرجون, نویسنده : sanazstory بازدید : 132 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09

از 11 ظهر درس میخونم

پ.ن:هروقت خودم رو میخوام با بقیه مقایسه کنم

تنها کسی که توی نظرم می یاد میتونم خودم رو باهاش مقایسه کنم

پسر عمه امه

که نه گوشی داره 

نه خونه دارن 

نه اتاق 

من همه رو دارم 

و فکر میکنم خوشبخت ترم

پس چرا من با این همه امکانات موفق نشم؟!

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sanazstory بازدید : 132 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09

دیشب قرص تقویتی رو که گذاشتم دهنم

سر خورد رفت توی گلوم

نه میتونستم آب بردارم بخورم

نه میتونستم قورتش بدم

نزدیک بود خفه بشم واقعا

خدایا ممنون که هنوز زنده ام 

زندگی دوباره...
ما را در سایت زندگی دوباره دنبال می کنید

برچسب : زندگی,دوباره, نویسنده : sanazstory بازدید : 128 تاريخ : جمعه 7 مهر 1396 ساعت: 15:09